تغییر و تحولات اخیر جهان عرب، سرآغاز شکلگیری بهار عربی-اسلامی روح تازهای به کالبد نیمه جان اقشار گوناگون اجتماعی، فکری، فرهنگی و سیاسی دمید، روح آزادی و آزادگی، دموکراسی و حقوق بشر، حرکت توأم با امید، روح از نوزاده شدن و رنسانسی دیگر برای مردمانی دیگر و نوید باز شدن روزنهها و فرار از عقلانیتها و تعاملها و سیستمهای قرون وسطایی را با خود آورد؛ زیرا مدت زمان مدیدی بود که جامعه در سکوی برگزاری تئاتر سیاسی و فرهنگی و آموزشی و... اجازهی حضور و نقش آفرینی نداشت و تنها به نقش نظارهگری آنها اکتفا نموده بودند، چه بسا در بسیاری از برههها نه تنها اجازهی حضور برای نظارهگری نیز به آنها داده نمیشد بلکه کاملاً قایل به حذف فیزکی و فکری مخالفانشان بوده و از سیاست چوب و چماق برای برخورد با آنها استفاده کردند؛ و آزادی و آزادیخواهان را در پشت میلههای زندان حبس نمودند؛ و میخواستند صداهای آزادیخواهی آنها را با طنابهای اعدام و کشتارهای دستهجمعی خفه نمایند؛ و مراجعه به بازخوانی برخوردهای وحشیانهی انور سادات و جمال عبدالناصر در مصر و کمال آتاتورک در ترکیه و رضاخان در ایران با مخالفان میتواند نمونهی بارز این سیاستهای شوم و راهبردهای اشتباه بوده باشد.
همهی این برخوردها و راهبردها تحت نظارت مستقیم کشورهای پیشرفته و مدرن صورت میگرفت و همهی اینها به بهانهی همساز و همسو بودن با کشورهای پیشرفته برای گذر جامعه به مدرنیته دنبال میشد، در حالی که آنها از مدرنیته شدن و جهان پیشرفته تنها همین برخوردها و راهبردها و سیاستها را یاد گرفته بودند! بهار عربی-اسلامی نتیجهی انفجار همان آتشفشانهایی بودند که سالهای متمادی برای مهار آن تلاش میکردند و نتیجهی همان محرومیتها و حاشیهگذاریها و ممنوعیتها بود.
در واقع شکوفه شدن گلها در بهار عربی-اسلامی نتیجهی جویبار خون متفکران و روشنفکران و آزادی خواهان و... بود؛ بهار عربی-اسلامی امید فراوانی به ساکنان این جغرافیای سیاسی و فرهنگی و ژئوپولیتیکی طبیعی برای شکوفایی و بالندگی، زندگی در فضای آزاد و حضور در صحنههای سیاسی و... داد.
نمادها و نمودهای گوناگون و زیبای بهار، جلوههای زیبای همزیستی و هراهی و شکوفایی و دگرپذیری و پلورالیستی سیاسی و اجتماعی و... را در اذهان تداعی میکرد و امید میرفت بهار طبیعت پیامهای زیبا و مهم خود را به بهار سیاسی بدهد و جامعه صفحهای تازه از کتاب زندگی خود را باز کند و آنرا با خلاقیتها و نوآوریها و پیشرفتهای مادی و فکری و عقلانی و معنوی بیاراید و در راستای برآورده نمودن نیازها و انتظارات جامعه گام جدی برداشته شود.
ناقوس منادیان و حامیان آزادی خواهی و دموکراسی خواهی به صدا در آمد و همه تا دیروز که سر به آستانقدسی!! دیکتاتورها میساییدند و دست به دعا و لب به تمجید آنها بودند، امروز کابوس دموکراسی و آزادی و حقوق بشر را برسر میز بحثها و تربونهای خود آورده، و آن را تبریک و بهعنوان یک هدیه گرانبهای ملتها قلمداد کردهاند.
مردم همه انتظار بردند این همان مهدی موعودی است که سالهاست انتظار آنرا داشتند و همان زمان مقرری است که قدرتمندانگاه و بیگاه مژده ظهور آنرا به ملتها اسلامی و جهان سومی میدادند؛ اما در واقع همهی این هیاهوها و جار و جنجالها ماسکهایی بودند برای پوشش چهرهی واقعی آنها و عصایی بود برای همار عاصیان و ناقوسهایی بودند برای بازار یابی و جمعآوری و جمعبندی مشتریان جدید و...
برای تجزیه و تحلیل این فرافکنیها و فریبکاریها و فریادها میتوان کشور مصر را به عنوان نمونهی عینی و به عنوان میدان مانورها و هیاهوها ذکر کرد. مردم مصر از جملهی آن کشورهایی بودند که برای تغییر و تحولات وضعیت نامطلوب و شکلگیری بهار سیاسی و اجتماعی و فرهنگی به خیابانها آمدند و حکومت دیکتاتور حسنی مبارک را در مدت زمانی کوتاهی سرنگون کردند، بزرگترین و پرجمعیتترین کشور عربی، کشوری که بعد از حدود یک قرن با انواع سیاستها و فرافکنیها و فعالیتها و قلع و قمعها برای مدرنیته شدن و برای توسعهی کشور و برای پرچمداری اندیشهی لائیکی تلاش کرد؛ اما در نهایت همراه با پروژه و تجربهی شکست خوردهاش و فکر و اندشهی نامأنوس و وارداتیاش فروریخت و...
مردم وارد فضایی جدید و شرایطی دیگر شدند و خود را برای گذر از سیستم فاشیستی به سیستم دموکراسی و آزادی آماده نمودند، سیستم الیگارشیای که حدود یک قرن بر جان و تن آنها سایهی شوم افکنده بود. پنج انتخابات را در پنج مرحلهی گوناگون در سالهای ۲۰۱۰و ۲۰۱۱و ۲۰۱۲ را باحضور ناظران بینالمللی برگزار نمودند: انتخابات نمایندگان مجلس قانون گذاری، نمایندگان مجلس مشورتی و دو انتخابات ریاستجمهوری (دور اول و دوم)، و همهپرسی قانون اساسی؛ بنا به اعتراف جامعه جهانی و نهادهای حقوقی و مدنی این انتخاباتها جزو سالمترین انتخاباتهای کشورهای عربی در این چند دههی اخیر بشمار آمد؛ نتایج آراء در تمامی این انتخاباتها به نفع اسلامگرایان تمام شد و بیشترین آراء را به خود اختصاص دادند و پیروز این میدانها اعلام شدند.
شکوفایی بهار سیاسی با رنگ و روی اسلامی و با فرهنگ دینی و با اراده آزاد جامعه و با شکست گروهای لیبرال و لائیکی و پروژهی چندین سالهی آنها به مزاج بسیاری خوش نیامد و تاب و توان تحمل آن واقعیت تلخ را نداشتند؛ زیرا آراسته شدن بهار سیاسی با این شاخصهها و تداوم آن با این منوال حتماً زمستان بسیار سختی را برای بسیاری از استثمارگران و نو استعمارگران و امارت نشینهای منطقهای و جهانی به بار خواهد آورد و کاسه و کوزهی ظلم و ستم و سیاهی آنها درهم خواهد شکست.
چهار قدرت بزرگ داخلی و منطقهای و جهانی دست به دست هم دادهاند و در راستای شکست این تجربه و این مسیر تازه سیاسی گام جدی برداشتهاند و میخواهند این بهار زیبا را برای صاحبانشان تبدیل به زمستانی سخت و طوفانی نمایند.
قدرت بزرگ نظامی «ارتش داخلی» قدرت اقتصادی «کشورهای امیر نشین عربی» قدرت سیاسی «کشورهای غربی» و قدرت رسانهای وابسته به این قدرتها، همه با هم دست به دست دادهاند تا این مرد بیمار «همان لیبرالها و لائیکها و پس ماندههای رژیم دیکتاتوری» را بهبود بخشند و آن را راست و درست و تندرست جلوه دهند؛ و با برنامهریزیها و توطئه چینیها آنها را مورد حمایت بیدریغ خود قرار دادند، آنها را به خیابانها آوردند و با جمعآوری امضاهای بیپدر و مادر و با سیاه نماییهای کاذب رسانهای و با آمار و ارقام دور از واقعیت، ارقام و اعدادی که در خور هاضمهی فاهمهی هیچ عقلی نمیباشد، خواستند مدل دیگر و تعریفی دیگر از روش دموکراسی برای براندازی حکومتها ارایه دهند، تعریفی که جز فریبکارها و دیکتاتورها و عقلانیتهای نظامی و الیگارشی آن را مورد اعتبار قرار نخواهند داد، چه بسا با این تعریفها و روشهای جدید از دموکراسی «پریکلس» نظریهپرداز دموکراسی را نیز دچارشرمندگی کرده باشند.
حکومت مردمی و اسلامگرای مصر را بعد از یکسال از عمرش در تاریخ ۳۰یونیو (۹تیر) میلادی با یک کودتای نظامی و با روشی کاملاً غیرقانونی و با حضور یک سری از افراد فریبکار و یا فریب خورده و توطئهگر برکنار و رئیسجمهور منتخب را همراه با جمعی از مشاوران در جایی نامعلوم حبس نمودهاند.
در یک اقدام غیرقانونی ارتش حکومت نظامی موقتی را تشکیل داد، فوراً توطئهگرانی که خود با دموکراسی و آزادی و حقوق بشر هیچ میانهای ندارند و جز سیستم اریستو کراسی و الیگارشی و امیر نشینی و سیاست چوب و چماق با جامعه را نداشتهاند، به این حکومت نامشروع اعتراف و با کمکهای مالی فراوان و فوری به آنها برای شکوفایی اقتصاد مصر اقدام نمودند.
حکومت نامشروع نظامی با انواع روشهای غیرمشروع با مخالفان و اعتصابکنندگان و تظاهرات کنندهگان برخورد کرده و میکنند و تا به امروز آمارها حاکی از کشته شدن حدود: ۳۰۰نفر و زخمی شدن حدود ۷۰۰۰نفر میباشد؛ و با هر روشی که شده میخواهند به این اعتصابها و تجمعها پایان دهند و پروژهی نظامی خود را دنبال و اعترافهای جهانی را برای خود کسب نمایند؛ و مردان بیماری را زنده و برسر قدرت آورند، سانی که تا دیروز جز اغتشاش و جز زبان نقد و ملامت و تحریف واقعیتها و توطئهچینی چیز دیگری نمیدانست و تهدید میکرد که مشروعیت حکومت اسلامگرا را با کشتن یک تظاهرات کننده زیر سؤال خواهند برد؛ اما امروز همان شخصیتهای ملی و جهانی و سیاسی! جز زبان مدح و ثنا و توجیه رفتارها و برخوردهای وحشیانهی حکومت نظامی چیز دیگری بر زبان نخواهند راند و در برابر کشتارهای وحشیانهی تظاهرات کنندگان و اعتصاب کنندگان توسط ارتش و نیروهای انگلی رژیم حسنی مبارک در برابر گارد ریاستجمهوری، المنصوره، رمسیس، اسکندریه و میدان رابعه عدویه سر در لاک خود فروبردهاند و هرگز حاضر نبودهاند این برخورهای فاشیستی را محکوم نمایند؛ و بنا به قول دکتر محمد عماره «آنها با این بیانات و تصریحات جز تمسخر و استهزاء به اذهان عمومی چیز دیگری را مد نظر ندارند» زیرا آنها میخواهند شکست انتخاباتی و ضعف پایگاه مردمی خود را با این سیاهی نمائیها و این تعاملها و تصریحات و بیانیهها جبران و مسیر دموکراسی را به دیکتاتوریت و آنارشیستی ختم نمایند، همان سیاستهای اعمال شده در دوران مدرنیته را امروز در حق مخالفان دنبال و همان سناریوها را تکرار نمایند.
آنچه که بسیار واضح است دیگر هرگز همان شرایطهای خفقناک و سیاستهای وحشیانه در عصر رسانهها و ارتباطات محکم و فشردهی جهانی قابل اعاده نخواهد بود و جامعه بار دیگر به این مردان بیمار اجازه حیات سیاسی نخواهد داد؛ زیرا جسم و جان سیاسی آنها دچار مرگ مغزی شده و حتماً باید در بخش کوما بستری شوند.
از جانبی دیگر در برابر این تغییر و تحولات معکوس و این کشتارها و جنایتها و زندانیها و دستگیریها و بلوکه شدن سرمایههای رهبران سیاسی و مذهبی و بستن و ممنوع نمودن فعالیتهای رسانههای نوشتاری و شنیداری و دیداری وابسته به آنها، ناقوس حامیان و منادیان دموکراسی و آزادیخواهی سکوت غیرمجاز را رعایت کرد و سر در لاک خود فرو بردند و خواهان فرصت بیشتر!! برای تصمیمگیری نهایی دربارهی رخدادهای مصر شدند و تا به امروز هم حاضر نشدهاند این تغییر و تحولات را کودتای نظامی بخوانند و آن کشتارها و تعاملهای غیرمنطقی را محکوم و ارتش و حکومت را در برابر آنها مسؤول بداند.
از همه بدتر این تغییر و تحولات و این کودتاهای نظامیی که با نام دموکراسی و آزادی خواهی صورت میگیرد، آنگونه که انتظار میرود واکنش مجامع فکری و مدنی نهادهای حقوقی و بینالمللی در پینداشت.
در واقع این برخوردهای دوگانه و غیر شفاف عقلانیت سیاسی غربی و این کم کاریها و عدم اعتراضهای عقلانیت مدنی و فکری و فرهنگی غرب در برابر کودتاهای نظامی صورت گرفته و براندازی حکومتهای مردمی از الجزایر گرفته تا فلسطین، عراق، مصر و... ما را وادار خواهند کرد که به این نتیجه برسیم که حکومتها در دیار ما مشروعیت خود را از مردم نخواهند گرفت؛ و دموکراسی در دیار ما تعریفی دیگر و پارادایمیها و بنیادهای جداگانهای دارد، دموکراسی در دیار ما با دیکتاتوری صلح پایدار برقرار نموده و به جای اینکه صندوقهای رأیگیری ما را به دموکراسی و احقاق حقوق و اعمال ارادهها برساند، به الیگارشی و آنارشیستی خواهند برد.
این، در واقع میتواند بزرگترین و جدیترین نقدی باشد که متوجه عقلانیت سیاسی و مدنی و حقوقی و فرهنگی غرب خواهد شد؛ زیرا آنگونه که شاید و باید است از حرکتها و جنبشها و خیزشهای صورت گرفته در منطقه جغرافیایی اسلامی و جهان سومی برای ورود به راه دموکراسی و آزادی خواهی و... حمایت نکردهاند، همانهایی که خود را حامی و حامل و منادی این اصطلاحات سیاسی و حقوقی و... میدانند.
اگر امروز افرادی همچون پریکلس، ارسطو و... جان لاک، ژان ژاک روسو، منتسکیو و... زنده میبودند، به این وارثان نارس فکری خویش به جای درود، بزرگترین نفرتها را بهعنوان کادو تقدیم آنها میکردند.
در کشورهایی که در آن بهار عربی شکل گرفته و کشورهای اسلامی در کل با بحرانها و مشکلات عدیدهی داخلی و خارجی دست و پنجه نرم میکنند:
مشکلات داخلی:
۱ -فقر معیشتی
۲- فقر آموزشی و علمی جامعه
۳- فقر تئوری دینی و ظهور گروههای تندرو و تکفیری
۴- فقر مدیریتی سیاسی داخلی
مشکلات خارجی:
۱- فقر گفتمان سیاسی
۲- فقر تعامل سیاسی
۳- فقر دیپلوماسی سیاسی و اقتصادی
راهکارها
بنابه نظر کارشناسان:
فقر معیشتی باید با تیمهای قوی و کارامد اقتصادی برای جذب سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی، اشتغالزایی، رشد تولید داخلی و برای مهار تورم بهطور جدی تلاش نمایند؛ و برای گسترش بخش گردشگری و توریستی و... بستر سازی نمایند.
فقر علمی نیز که یکی از مهمترین عوامل شکست پروژهها و حرکتهای اصلاحی است و از این بحران نهایت بهرهبرداریها برای تحریک مردم و آشوب و اغتشاش بردهاند، باید با تلاشهای بیوقفه آکادیمیکی و علمی برای ریشه کنی آمار بیسوادی و توسعه و تقویت محافل و مجامع علمی و دانشگاهی و آموزشی و اختصاص بودجههای لازم و کافی برای بسترسازی رشد علمی جامعه و فراهم نمودن امکانات و شرایط و فضای لازم برای مهار و هدایت مغزهای خلاق و...
و حل فقر تئوری دینی و مبارزه با تندروی دینی نیز با تعامل سازنده با تمامی گروها و همکاری لازم با آنها و توسعه و تقویت مدارس علوم دینی و برگزاری انستیوها و تشکیل انجیوها و چاپ و نشر آثار قوی علمی و دینی و فرهنگسازی برای نهادینه کردن پلورالیسم فکری و مذهبی و...
فقر مدیریتی سیاسی داخلی نیز با بهرهگیری از تمامی نیروها و گروهها و همکاری لازم با تمامی احزاب سیاسی و مدنی و حقوقی و... و نهادینه نمودن روحیه تکثرگرایی و ایمان به پلورالیستی سیاسی در مدیریت پستها و نهادها؛ و دوری از سیاست حذف سیاسی دیگران و...
حل بحران گفتمان سیاسی باید مبتنی بر گفتمانی عقلانی و علمی و مطباق با واقعیتها و نیازها و شرایط سیاسی و دور از گفتمان تنشزا و به دور از بیانات نظامی باشد.
تعامل سیاسی نیز باید مبتنی بر توسعه و تقویت روابط خارجی و دوری از سیاست حاشیه گزینی و به دور از تعامل تک رفتاری و احساسات و... باشد.
مشکل دیپلوماسی سیاسی نیز با تشکیل اکیپی قوی، کارآموز و کارآمد سیاسی و اقتصادی و براساس سیاست بده و بستان و احترام متقابل و رعایت حقوق و فرهنگ و تمدن یکدیگر و... حل شود.
امیدواریم که بهار عربی-اسلامی شکوفا و شاد و پایدار باشد و پیامهای زیبای بهار طبیعت را در زندگی و مدیریت سیاسی پراکتیزه نماید؛ و در راستای سطح نیازها و انتظارت جامعه شکوفا شود؛ و بتواند الگو و مدل فعال و زیبای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، تمدنی و... ارایه دهد.
نظرات
بدوننام
02 شهریور 1392 - 10:17آفرین به شما دوست عزیز و گرانقدر خداوند امثال شما را زیاد کند
دست مریزاد واقعا جالب و جذاب به رشته تحریر درآمده. موفق و موید باشید. از مدیریت سایت خواسته می شود که مقالات را پس از بررسی و غلط گیری روی سایت بگذارند, زیرا همین مقاله حاوی چندین اشتباه تایپی بود که اگر نمی بود بسیارعالی تر از آب درمی آمد.
عمر
29 مهر 1392 - 08:17تنها نوع حکومتی که از بالاترین دموکراسی برخوردار بوده و خداوند یکتا هم، رضایت خود را به طور کامل، تنها از این نوع حکومت اعلام فرموده است، حکومت " شورای اولوالامر " است که هم از دیکتاتوری و هم از هرج و مرج، جلوگیری می کند.